99
0
وقتی نوبت به تکنیک های نوآوری میرسد؛ باید در مورد وجود بهترین شیوهها صحبت کرد. در حالی که شیوههای خاصی وجود دارد که ممکن است در برخی زمینهها برتر باشد، اجرای بهترین شیوهها برای همه موارد مدیریت نوآوری نشاندهنده استانداردسازی تفکر است.
دنبال کردن اسرارآمیز داستانهای موفقیت دیگران عاقلانه نیست؛ زیرا آنچه ممکن است در گذشته برای کسی خوب کار کرده باشد، ممکن است برای شما کارساز نباشد و مطمئناً آینده را تضمین نمیکند. ما در این مقاله شش عامل کلیدی برای نوآوری موفق را ذکر کردهایم که برای اکثر مشاغل ارزش توجه دارد. پس با این مقاله مایندینو همراه باشید.
مدیریت تکنیک های نوآوری
مدیریت نوآوری به عنوان یک اصطلاح، به فرایند یادگیری سیستماتیک اشاره دارد که مشتاق ایجاد، شناسایی، اصلاح و پیادهسازی ایدههای ارزش آفرین جدید است.
به عبارت دیگر؛ این موضوع به معنای داشتن یک رویکرد سیستماتیک برای بهبود مستمر سازمان در بلند مدت است. پیشرفت مداوم فقط یک فرایند یادگیری مداوم است که با هدف پیشبرد تجارت شما درست مانند مدیریت نوآوری انجام میشود. متوقف نکردن یادگیری و استفاده از دانش به دست آمده بخش مهمی در موفقیت در بحث نوآوری است.
هر کسبوکاری نیاز به تکامل و نوآوری دارد تا بتواند رشد کند و با اقتصاد در حال تغییر سریع ما همگام باشد. رقابت، کلیدی است و اگر ما نتوانیم تهدیدات بازار و فرصتهای جدید را درک (و به آن واکنش نشان دهیم)، مشاغل ما بسیار سریعتر از قبل دچار مشکل میشوند.
«تکنیک های نوآوری برای موفقیتهای بزرگ»
1. بهبود مداوم
آیا تا به حال بر مهارت بدون برنامهریزی منظم و ساعتها تمرین مسلط شدهاید؟
موفقیت در مدیریت نوآوری به معنای بهبود مستمر هم به عنوان یک شرکت و هم در سطح شخصی است. برای اینکه بتوانید با موفقیت رقابت کنید و پیشرفت دلخواه خود را به دست آورید، باید از دیروز بهتر شوید.
-
حال سوال اینجاست که از کجا شروع کنیم؟
خوشبختانه، بهبود مداوم در تکنیک های نوآوری نباید سخت و دشوار باشد. مانند هر پروژه دیگری، با ارزیابی وضعیت فعلی خود و در چه زمینههایی میخواهید پیشرفت کنید، شروع کنید.
در مرحله بعد، یک هدف مشخص تعیین کنید و برنامهای بسازید که به شما کمک میکند در مسیر درست حرکت کنید. مهارتهای خود را با جمعآوری تجربیات مربوطه توسعه دهید، انتظارات و استانداردهای مشخصی را تعیین و به نتایج قابل اندازهگیری نگاه کنید. شما همچنین باید مطمئن شوید که با رشد خود استراتژی خود را بهبود بخشیدهاید.
به خاطر داشته باشید که بهبود مداوم لزوماً به این معنی نیست که باید سریعتر شروع به دویدن کنید. حتی اگر شرکت شما باید بتواند سریعتر از قبل به تغییرات واکنش نشان دهد؛ اما دویدنِ سریع ممکن است در طولانی مدت به شما آسیب برساند. در عوض؛ شما باید بتوانید هوشمندانهتر کار کنید.
اگر تصمیم بگیرید تمرکز خود را بر بهبودِ مستمر همه جنبههای مربوط به نوآوری بگذارید، درنهایت بدون شک به نتایج فوقالعادهای خواهید رسید. این تاکید برای بهبود مداوم است که بیشترین اهمیت را دارد؛ زیرا بزرگترین نتایج در دراز مدت به دست میآید. ممکن است پیشرفت چندانی در یک ماه نداشته باشید؛ اما حتی 1٪ پیشرفت هفتگی واقعاً در یک یا دو سال تفاوت ایجاد میکند.
تمرکز بر بهبود مداوم، هم به عنوان یک شرکت و هم در سطح شخصی دارای اهمیت است.
-
تمرکز بر زیرساختها؛ عنصر اصلی بهبود مداوم در تکنیک های نوآوری
یکی دیگر از زمینههای تمرکز زیرساخت شما است. اگر به فیسبوک، یک نمونه عالی از یک شرکت هوشمند نگاه کنیم؛ میتوانیم برخی از ویژگیهای درجه یک آن را تشخیص دهیم.
فیسبوک موفق به ایجاد زیرساختی چابک شده است. این توانایی را دارد که با معرفی و آزمایش ایدههای جدید به مخاطبانِ محدود، تغییرات سریع را در بستر خود ایجاد کند تا ببیند چه چیزی کار میکند و چه چیزی نه. این امکان توسعه سریعتر ویژگیهای جدیدی را فراهم میکند و تضمین میکند که کسبوکار دائماً در مسیر درست حرکت میکند.
رویکرد فیسبوک مانند یک تجارت مقیاسپذیر موفقیتآمیز است زیرا به آنها اجازه میدهد با حفظ کیفیت دائمی، سریع حرکت کنند. از طریق آزمایش چابک، خطر انجام کارهای اشتباه کاهش مییابد در حالی که توانایی ایجاد ارزش به عنوان تابع زمان افزایش مییابد.
2. برای مشتریان خود ارزش ایجاد کنید!
دومین مورد از تکنیک های نوآوری و یکی از مهمترین عوامل موفقیت برای مدیریت نوآوری، توانایی تجدید نظر مداوم در مورد نحوه عملکرد و ایجاد ارزش هرچه بیشتر است.
روی هر چیزی که تصمیم دارید تمرکز کنید، از خود و تیم خود بپرسید: “آیا این واقعا ارزش بیشتری برای مشتریان ما ایجاد میکند؟”
نحوه انجام آن بستگی به شرایط دارد؛ زیرا روشهای مختلفی برای دستیابی به این هدف وجود دارد. با این حال، برای شما اجتناب ناپذیر است که مشتریان خود را به خوبی بشناسید تا بتوانید نیازهای آنها را تشخیص داده و به آنها پاسخ دهید.
اگر با آنچه مشتریان میخواهند و مایل به پرداخت آن هستند آشنا نیستید، باید از جایی شروع کنید. به این معنی که در مقایسه با افرادی که بازار را مانند گذشته میشناسند، باید تحقیقات بازار و طراحی خدمات بیشتری انجام دهید.
-
آیا بهترین ارزش واقعاً با گوش دادن به مشتریان ایجاد میشود؟
تمرکز بر انجام آنچه مشتریان به شما میگویند لزوماً بهترین راه برای رسیدن به آن هدف نیست. حتی اگر مشتریان شما اولویت اصلی هستند و باید باشند، شما باید بر حفظ تعادل مناسب بین بازخورد و چشمانداز خود تمرکز کنید. درواقع حفظ تعادل یکی از تکنیک های کلیدی و مهم در نوآوری به حساب میآید. اگر برای مثال؛ به استیو جابز یا بیل گیتس نگاه کنیم، هر دوی آنها به دلیل آگاهی از نیازهای مشتریان موفق شدند، اما مشتریان به دیدگاه آنها اعتقاد داشتند.
عاقلانه نیست که به دنبال صدها نظر مختلف بگردید. در کوتاه مدت، تکیه بر بازخورد مشتری و گوش دادن به همه درخواستهای احتمالی ممکن است باعث شود شما فکر کنید مشتریمدار هستید؛ اما در حقیقت میتواند در درازمدت سرعت شما را کاهش دهد؛ زیرا مشتریان تمایل دارند تمرکز خود را بر مسائل فوری و روزمره بگذارند.
هنری فورد:
اگر از مردم می پرسیدم که آنها چه میخواهند؛ آنها میگفتند اسبهای سریعتر.
بهتر است به جای گوش دادن به تک تک درخواستهای مشتریهایتان، آزمایش و تست را ترجیح دهید. تصمیمگیری تنها بر اساس نظرات مشتریهایتان میتواند خطرناک باشد. مردم تمایل دارند یک چیز بگویند و برعکس عمل کنند. بنابراین؛ آزمایش مفروضات شما اطلاعات معتبرتری در مورد رفتار مشتریانتان به شما میدهد.
به طور خلاصه؛ کنترل خود را حفظ کنید. مشتری خود را به خوبی بشناسید و درک روشنی از نوع ارزشی که میخواهید ایجاد کنید. با این کار، بازخورد ارزشمند و مرتبط به سرعت ظاهر میشود.
3. پیادهسازی مدل راهاندازی ناب!
درک این نکته مهم است که همه ایدههای بزرگ کسبوکارهای بزرگ را ایجاد نمیکنند. اگر بر روی یک ایده کوچک کار میکنید؛ مدل راهاندازی ناب میتواند به شما کمک کند تا تقاضای مشتری را سریع ارزیابی کنید.
به جای برنامهریزی برای یک مدل تجاری جدید، Lean Startup Model (مدل استارتاپ ناب) تکنیکی است که بر سرعت و فوریت در جستجوی ایده و اجرا تأکید میکند و برای رسیدگی سریع به ریسک بازار طراحی شده است.
با این حال، مهم است که به خاطر داشته باشید که این مدل خاص برای همه مشاغل ایدهآل نیست. اگر قبلاً شواهدی برای رفع نیاز بازار به محصول خود داشتهاید، استفاده از روش Lean Startup (استارتاپ ناب) منطقی نیست. به عنوان مثال؛ مشاغلی که در صنایع تحت نظارت، مانند صنعت داروسازی فعالیت میکنند؛ معمولاً نمیتوانند به طور موثر این مدل را اجرا کنند. با این حال؛ برای اکثر ایدههای تجاری جدید، میتواند نقطه شروع خوبی باشد.
-
حلقه بازخورد؛ عنصر اصلی مدل راهاندازی ناب در تکنیک های نوآوری
حلقه بازخورد Build-Measure-Learn (ساختن، اندازهگیری، یادگیری) عنصر اصلی مدل راهاندازی ناب برای ایجاد و آزمایش ایدههای جدید با سرعت چشمگیر است. بر اساس بازخوردها، شما میتوانید تشخیص دهید که چه کارهایی را میتوان بهتر انجام داد و آیا میتوان به موارد جدید متمرکز شد.
نکته اصلی در حلقه بازخورد Build-Measure-Learn (ساختن، اندازهگیری، یادگیری) این است که ایده یا مفهوم جدیدی را در اسرع وقت به بازار ارائه دهید. تا تجربه کسب کرده و بازخورد خود را برای بهبود بیشتر جمعآوری کنید. بسیار مهم است که به خاطر داشته باشید که به جای آزمایش یک محصول موجود، باید با پیشنهاد ارزش و مفروضات اصلی در مورد تقاضای محصول یا خدمات خود شروع کنید.
بعد از اینکه ایده خود را تأیید کردید، میتوانید این حلقه را هر چندبار که نیاز است تکرار کنید. همچنین میتوانید نسخه قبلی محصول خود را به طور مداوم آزمایش و بهبود دهید. شما به سرعت خواهید آموخت که چه چیزی کار میکند و چه چیزی موثر نیست و میتوانید بدون نیاز به سرمایهگذاری میلیونی، تلاشهای خود را به سمت مناطق مناسب سوق دهید.
اگر بر آزمایش یک محصول تمرکز کنید؛ نمیبینید که آیا تولید آن محصول واقعاً منطقی است یا خیر. اما اگر اینطور نباشد، ایجاد تغییرات عمده بعداً بسیار کند و گران خواهد بود.
4. منابع را به درستی برای حمایت از استراتژی خود اختصاص دهید!
از آنجا که امکانات بیشماری وجود دارد، بسیار مهم است که مناطق موردنظر را پیدا کرده و منابع خود را برای حمایت از استراتژی خود اختصاص دهید. داراییهای خود (اعم از مالی و غیرمالی) را ارزیابی کرده و از آنها در جایی که بیشترین پتانسیل را دارند استفاده کنید.
در حالی که شرکتهای در حالِ رشد ممکن است ریسکهای بیشتری را به جان بخرند و به دنبال فرصتهای جسورانهتری باشند؛ شما باید منابع خود را با توجه به اهداف استراتژیک، قابلیتهای منحصر به فرد و اصول برگزیده مدیریت پورتفولیو، مانند دوره سرمایهگذاری، بازدهی هدف و تمایل به تحمل ریسک، اختصاص دهید.
بسته به ماهیت سازمان، بلوغ آن و صنعتی که در آن فعالیت میکند؛ به اصطلاح قانون طلایی گوگل، مدل 70-20-10، میتواند به عنوان یک چارچوب محکم برای تخصیص منابع نوآوری شما عمل کند.
گوگل 70% از زمان خود را، صرف ابتکارات اصلی مانند توسعه موتور جستجوی خود و پلت فرم تبلیغاتی AdWords میکند. 20% در مشاغل مجاور مانند Google Earth صرف میکند. و در نهایت 10% در زمینه ابتکارات و تحولآفرینی کار میکند(درواقع بر ایجاد چیزی کاملاً جدید تمرکز میکنند).
هنگام تخصیص منابع، افق زمانی، تمایل به ریسکپذیری و تواناییهای خود را برای عملکرد بهتر در رقابت در نظر بگیرید.
اگر شرکت کوکاکولا را به عنوان مثال در نظر بگیریم؛ خطر خلاقیت آن بسیار کم است زیرا آنها با تخصیص بیشتر منابع خود به ابتکارات اصلی به بهبود محصولات موجود ادامه دادهاند. علاوه بر این؛ شرکت کوکاکولا در دهههای گذشته سبد محصولات خود را به سایر نوشابهها و نوشیدنیهای ورزشی به شدت گسترش داده است. در حقیقت؛ آنها در حال حاضر دهها طعم مختلف سودا تولید میکنند و موفق شدهاند سبد محصولات خود را مطابق با ترجیحات جغرافیایی مختلف تطبیق دهند. با این حال، بر اساس استراتژی نوآوری شرکت کوکاکولا، در حال حاضر فعالیتهای دگرگونکننده زیادی در چشم نیست.
-
اندازهگیریها؛ عنصر اصلی استراتژی منابع در تکنیک های نوآوری
احتمالاً تعجبآور نیست که علاوه بر سبک رهبری خود، باید اندازهگیریهای خود را با دقت انتخاب کرده و آنها را با استراتژی و اهداف کلی خود هماهنگ کنید.
هر چند ساده به نظر برسد، ساده هم به دست میآورید. اهداف شما واندازهگیریها؛ تلاشها و فعالیتهای شما را به سمت مقصد نهایی هدایت میکند. همچنین باعث میشود فعالیتهای بدون ردیابی به راحتی فراموش شوند. به عبارت دیگر، اندازهگیری موارد اشتباه به شما چیزهای اشتباهی میدهد زیرا اندازهگیریهای شما تأثیر زیادی بر رفتارهای شما دارند.
معیارهای نوآوری به طور معمول به دو دسته اصلی تقسیم میشوند. معیارهای ورودی (سرمایهگذاری) و معیارهای خروجی (نتایج). در ابتدا، اندازهگیری ورودیها برای شما منطقیتر از خروجیها خواهد بود؛ زیرا احتمالاً هنوز سود زیادی به دست نیاوردهاید. نقطه شروع خوب این است که بر عملکرد محصول خود و میزان تناسب آن با بازار تمرکز کنید.
5. فرهنگ نوآورانه ایجاد کنید!
تکنیک های نوآوری و مدیریت آنها یک ورزش گروهی است و برای موفقیت به افراد دیگر نیاز دارید. در واقع شما برای موفقیت به افراد مناسب نیاز دارید.
شرکتهایی که از نوآوری به درستی استفاده کردهاند، فرهنگ نوآوری را ایجاد کردهاند که در آن مردم برای بهبود همه چیز هیجانزده هستند و مایل و قادر به مشاهده ایدهها از طریق اجرا هستند. اعتماد و صراحت کلید در اینجا است، زیرا کسانی که به دیگران اعتماد ندارند در نهایت شکست خواهند خورد.
بر اساس یک مطالعه رهبری نوآوری، مهمترین عنصری که فرهنگ نوآوری را تشکیل میدهد، گشودگی به ایدههای دیگران و تمایل به اشتراکگذاری ایدههای خود است. این بدان معناست که از همه ایدهها به یک اندازه استقبال میشود و هیچ کدام نادیده گرفته نمیشوند.
این یک تصور غلط کلی است که تیم شما باید متشکل از مبتکران بصیر باشد. ارزشمندترین بازیکنان تیم لزوماً نوآورترین افراد نیستند، بلکه آنهایی هستند که باهوش هستند و میتوانند کارها را به سرانجام برسانند.
همه افراد در سازمان ایدههایی دارند. اما حتی اگر بزرگترین ایدهها در عمل اجرا نشوند، اهمیتی ندارند. هنگام ایجاد یک تیم در سطح جهانی، جمعآوری گروهی از افراد با مجموعه مهارتهای چند منظوره، باعث قویتر شدن تیم میشود. اطمینان حاصل کنید که تیم شما متشکل از افرادی است که نه تنها در ایجاد ایدههای جدید مهارت دارند، بلکه قادر به پیشرفت، پالایش و اجرای آنها نیز هستند. در نهایت، اجرا مهم است، نه ایده.
6. متمرکز بمانید!
بسیاری از شرکتها اشتباه میکنند که بیش از حد عمل میکنند. آنها تمرکز خود را از آنچه در طولانی مدت واقعاً اهمیت دارد، از دست میدهند.
اما چگونه میتوان رشد را به حداکثر رساند در حالی که هنوز تمرکز خود را حفظ کردهایم؟ در جواب این سوال میتوان گفت؛ با تمرکز بر مواردی که شانس واقعی شما برای تبدیل شدن به بهترین را تضمین میکنند.
یک معضل کلاسیک یک رهبر بلندپرواز این است که یک دیدگاه بزرگ داشته باشد. او میگوید؛ “بیایید همه کارها را برای همه موفقیتها انجام دهیم”.
مشکل در تلاش برای انجام کارهای زیاد در یک زمان محدود است. به هیچ وجه واقعبینانه نیست که سازمانی در هر چیزی بهترین باشد. پیشرفت باید گام به گام انجام شود.
شرکتها میتوانند از آمازون، که در حال حاضر پیشتاز بازار غیرقابل انکار در زمینههای مختلف است، بیاموزند؛ زیرا آمازون ابتدا با فروش کتاب شروع کرد و پیش از گسترش به بازارهای دیگر، به طور خاص در این زمینه پیشرو شد.
از نظر رهبری، باید در نظر داشته باشید که برای متمرکز ماندن، باید به تیم خود، چارچوب و هدف مشخصی بدهید. نباید فراموش شود که آزادی کافی برای ایجاد و آزمایش ایدههای خود نیز یکی از موارد و نکات مهم در تکنیک های نوآوری است.
محدود کردن دامنه به آنچه شرکت شما در آن خوب است و آنچه شما میتوانید به خوبی انجام دهید هوشمندانه است؛ اما همچنین لازم است بدانید که حفظ تمرکز و مدیریت تیم شما دو چیز کاملاً متفاوت است. موفقیت در حفظ تمرکز بیشتر در مورد یافتن تعادل مناسب بین کنترل و آزادی است.
مایندینو؛ انیدشهای نو!
نوآوری موفق به ندرت اتفاق میافتد. برای اینکه ببینید چه چیزی خوب کار میکند و چه چیزی باید بهبود یابد؛ نیاز به صبر، بینش روشن و آزمایشهای فراوان دارید. باید به خاطر داشته باشید که موفقیت در مدیریت تکنیک های نوآوری لزوماً متکی به درخشانترین ایده نیست. بسیاری از رهبران به اشتباه به دنبال پیروزی سریع هستند. برای تسلط بر هر مهارت، باید به هدف خود متعهد باشید و برای رسیدن به آن بسیار تلاش کنید.
توماس آلوا ادیسون مهندس، مخترع، کارآفرین نبوغ، 99 درصد کار سخت و 1 درصد الهام و تشویق است
هنگام توسعه اولین لامپ عملی، ادیسون تقریباً 1000 بار شکست خورد و در نهایت آن را کشف کرد. این به شدت نشان میدهد که موفقیت او ارتباط چندانی با الهام نداشت. در عوض، راز موفقیت او این بود که او تمرکز خود را به هدف خود اختصاص داده بود و برای موفقیت به آنچه میخواست به دست آورد، تلاش زیادی کرد.
رویکرد مشابه میتواند برای شما مفید باشد. فقط چشمانداز خود را به جلو سوق دهید. سخت کار کنید و مطمئن شوید که دائماً بر چیزهای درست تمرکز کردهاید. اگر موارد فوق را در نظر داشته باشید و بر یافتن بهترین شیوههای خود برای مدیریت نوآوری تمرکز کنید، در نهایت به آن خواهید رسید.
سپاس از اینکه تا پایان این مقالهی آموزشی با مایندینو همراه بودید. امیدواریم که توانسته باشیم با ارائه تکنیکهای مهم در زمینه نوآوری شما را در این راه کمک کرده باشیم.
شما چه تکنیک های نوآوری دیگری را برای رسیدن به موفقیت میشناسید؟
(لطفاً نظر و یا تجربه خود را در این زمینه برای ما بنویسید.)
لینک کوتاه :
https://mindino.ir/?p=10258
نظرات :
دیدگاهتان را بنویسید
هیچ دیدگاهی برای نمایش وجود ندارد
مطالب مرتبط :
مایندینو، اندیشه ای نو!